یگانهیگانه، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

یگانه بی بابای من

معرفی دخترم

1392/5/10 10:55
372 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دانم از کجا شروع کنم فقط می خواهم بنویسم از دخترم از روزهای سختی که باهم پشت سرگذاشتم

یگانه عزیز من امسال باید بره پیش دبستانی ولی نمی دانم چه کار بکنم  خدایا خودت کمکم کن

من مادری 28 ساله هستم سال 85 با عشق زندگیم مهدی ازدواج کردم و ثمره این عشق دختری زیبا به

نام یگانه بود نمی دانم تقدیر بود یا بخت سیاه من سال پارسال همسرم تصادف کرد و من و دخترم را تنها

گذاشت نمی دانید چه روزهای سختی بود اشک صورت یگانه را هیچ وقت فراموش نمی کنم

بماند مستاجری خرج زندگی اخه همسرم شغلش ازاد بود چه قدر سختی و خفلت کشیدم

دوست نداشتم دستم پیش کس و ناکس دراز باشه الان حدود 3 ماهی هست توانستم در یک شرکت

مشغول به کار بشوم و بتوانم خرج زندگی خودم و دخترم و کرایه خونه را پرداخت کنم

خدایا خودت روزی رسان هستی خودت کمکم کن

بارها می خواستم خودم را بکشم و خلاص کنم ولی وقتی به چشمان معصوم یگانه ی بیگانه ام نگاه

می کنم می گم اون چه تقصیری داره که بی مادر هم بشه ولی خیلی سخته کسی را نداشته باشی

دیشب یگانه از من پرسید مامان برای من مانتو خوشگل هم می خری بخواهم برم مدرسه با بغض

گفتم اره عزیزم می خرم ولی ................

اخه حقوق یک زن اون هم در یک شهرستان مگر چنده ول کن خدا تا به حال تنهایمان نگذاشته یگانه

جان اون هستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

عاطفه
10 مرداد 92 11:26
بمیرم براتون.........کجا زندگی میکنید عزیزم؟؟؟؟


کرمان دشمنتون عزیزم
بی نام
10 مرداد 92 11:43
یعنی میخواستی دختر قشنگتا تنها بزاری؟؟؟خودکشی یعنی چی؟؟زندگی همینه دیگه -فکر کن خودت برات اتفاقی می افتاد و سرپرستی دخترت می افتاد دست شوهرت مسخره نبود بگه خودکشی می کنم شاید بگی زن و مرد با هم فرق دارن من هم قبول دارم ولی سعی کن محکم باشی تا دخترت هم مثل خودت محکم و قوی باشه .زندگی کن و از زندگی لذذذذذذذذتتتتتت ببر .سخت هست و لی می گذره.مشکل مالیت را هم سعی کن با کار کردن و و اندکی رعایت مسائل اقتصادی و پس انداز حل کنی.مطمئن باش مشکلاتت حل می شه.اگه دوست داشته باشی بازم بهت سر می زنم


سلام دوست عزیز خوشحال می شوم که تنهایم نمی گذارید
مامی محمدمهدی
10 مرداد 92 11:45
خانمی، از آشناییتون خوشحالم واقعا نمیدونم چی بگم فقط از خدا می خوام کمکتون کنه و تنهاتون نذاره خدا هیچ پدر و مادری رو شرمنده فرزندش نکنه انشاالله روزگار باهاتون راه میاد و دختر گلت زیر سایه خودت بزرگ میشه
مانی محیا
23 مرداد 92 10:59
خدا کمکتون کنه. اما این مشکلات اقتصادی باعث میشه کمتر وقت کنی واسه از دست دادنش گریه کنی. محیا بابا داره اما من هم سالهای پیش حتی قبل از شما با مسائل مشابه دست و پنجه زدم
مامان نیایش
23 مرداد 92 12:27
عزیزم چه قدر خوندن این چند خط تلخ بود برام به این جمله ها که رسیدم دلم لرزید آخه منم 28 سالمه و سال 85 ازدواج کردم با عشق زندگیم مهدی...
دلم برای مهدی تنگ شد خدا بهت اجر و صبر بده عزیزم
تنها نیستی اول از همه خدا هست ولی واقعا سخته
خدااااااااااااااااااااااااا
زندگی بدون همسر توی این وضعیت خیلی سخته خدا خودش کمکت کنه توکل داشته باش عزیزم برات دعا میکنم خدا توی دل های شکسته است عزیزم تو هم برای ما دعا کن



خدا سایه شماو همسرتان بالای سر دخترتان حفظ کنه فداتون
مامان آویسا
23 مرداد 92 14:41
سلام عزیزم. اسم دخترکم آویساست. با اجازه شما رو لینک کردیم.شما اگه دوست داشتید به ما سر بزنید.ارزو می کنم همیشه شاد باشید و از خدا می خواهم از این به بعد بهترین ها براتون پیش بیاد. در ضمن می تونی رو کمک دوستت حساب کنی اگه کاری داشتی.می بوسمتون


ممنون دوست عزیز همین که به ما سر می زنید یک دنیا ممنون
مامان آرشيدا قند عسل
29 مرداد 92 11:11
سلام من متاسفم بخاطر فوت همسرتون كاملا حس ميكنم و ميدونم كه بزرگ كردن يه بچه به تنهايي چقدر سخته من هم دخترم رو به تنهايي بزرگ ميكنم اميدوارم قوي باشيد حس نااميدي رو از خودتون دور كنيد و صد البته كه خدا بزرگه و هواتونو داره تا جايي كه ميتونيد كارهايي رو كه باعث خوشحاليتون ميشه انجام بديد حتي اگه يه پياده روي ساده با يگانه گلي اطراف خونه تون باشه اين سختيها تمام خواهد مطمئن باشيد.
مامان ساینا
10 شهریور 92 1:25
عزیزم منم کرمانی هستم خوشحال میشم بتونم کمکت کنم... کاری داشتی چیزی خواستی..هروقت گیر کردی خبرم کن...به ما سر بزن
لی لی
16 شهریور 92 18:02
خیلی ناراحت کننده بودولی مگه خانواده شمایاهمسرخدابیامرز نمیتونن کمک کنن به شما؟؟؟؟


سلام دوست عزیز خانواده من شهرستان هست من فقط یک خواهر و یک مادر دارم خانواده همسرم که خودتون بهتر می دانید
مامان نیایش
31 شهریور 92 11:10
عزیزم تا خدا رو داری غمی نداشته باش.تو این دنیا هر کس از یه طریق آزمایش می شه.صبور باش صبور صبور.دخترت رو می بوسم


من تنها دلخوشی ام شما دوستان هست
مامان سيد محمد سپهر
1 مهر 92 11:34
عزيزم.....تا خدارا داري غم نداشته باش.....عزيزم خيلي سخته بي همسري اونم توي جامعه گرگ ما..قبول دارم سختي مي كشي و يگانه هم سختي مي بينه..ولي خدا هست..... پس گل دختري مي رن پيش دبستاني همسن محمد سپهر منه...انشاء الله اوني كه گل دختري را به شما بخشيده خودش هم روزي را مي ده و خدا عشقت را بيامرزد
مامان نگار
4 آبان 92 9:50
سلام...اتفاقي با شما آشنا شدم دلم به درد اومد اما صبرتون قابل تحسينه...آفرين مادر صبور...