یگانهیگانه، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

یگانه بی بابای من

گردش تلخخخخخخخخخخخ

1392/5/12 10:29
262 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیز

سلام دختر نازم

ممنون از اینکه من را لایق دوستی می دانید اخه این چند وقت خیلی احساس تنهایی می کنم نمی توانم

با کسی دوست بشوم اخه خودتون مادر هستید و می دانید توی این جامعه اگر بفهمند زنی بیوه و ان هم

جوان باشه مثل گرگ می خواهند حمله کنند به خاطر همین به هیچ کس اعتماد ندارم فقط می توانم از

طریق این دنیای مجازی حرف دلم را بزنم

دیروز روز جمعه بود از صبح که بیدار شدم کمی جمع و جور کردم کمی غذا از سحر بود برای یگانه گذاشتم

رفتم بالای سر یگانه چه مظلوم خواب بود عروسکش را در اغوشش گذاشته بود عروسکی که بابا مهدی

برایش خریده بود اه خدایاااااااااا

حوصله کار خاصی نداشتم ظهر نهار یگانه را دادم نماز خوندم و خوابیدم همیشه خونه ساکت هست

حتی حوصله کشیدن پرده ها را ندارم توی اپارتمان ٣٥ متری زندگی می کنیم بسه برای ما بسه

برای افطار دخترم ازم خواست ساندویچ مرغ درست کنم وای جای مهدی خالی

ساندویچ مرغ درست کردم دیدیم دخترم از صبح حتی نور افتاب را ندیده فلاسک چای را اماده کردیم و

رفتیم توی پارک کنار خونه مون یک فرش کوچولو اندختم و دوتایی فقط من واون ارام و بی صدا کنار هم

نشستیم یگانه عسلم هم دیگه عادت کرده به سکوت در سکوتی تلخ افطار کردیم و اون هم رفت با چند

تا بچه به بازی کردن از نگاه مردم می شد حس کرد که با ترحم نگاه می کنند چون تنهای تنها نشسته

بودم و به اینده ا ی نامعلوم خیره شده بودمممممممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ریحانه مامان نیایش
12 مرداد 92 9:03
سلام از آشناییتون خوشبختم دردو دل هاتون خییییییییلی غمناکه حق هم دارید ولی امید وارم به زودی دفتر خاطرات یگانه عزیزم پر بشه از خاطرات خوب و شاد در کنار مادر مهربونش با اجازه لینک شدید راستی من منتظر عکسهای خندون یگانه هستم خیلی دوست دارم ببینمش
مامی محمدمهدی
12 مرداد 92 11:08
مامان مهربون، از قدیم میگن: پایان شب سیه سپید است انشاالله که روزگار بر وفق مرادتون میشه هوای دختر کوچولوت رو داشته باش
شبنم
12 مرداد 92 18:33
سلام دوستان عزیزم این سایت تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir باتشکر
زهرا مامان زکریا
13 مرداد 92 9:09
سلام مامان یگانه جون
خوندم و کلی دلم گرفت
اگه خداخواسته شما رو اینجوری امتحان کنه باید به خاطر یگانه کوچولو خیلی خودت رو قوی کنی عزیزم
میشه بدونم اهل کدوم شهری؟
اگه همشهری باشیم میتونیم دوستای خوبی برای هم بشیم.مگه نه؟


سلام عزیزم ممنون من اهل کرمان هستم
زویا
23 شهریور 92 17:06
بمیرم برای دلت ایشالا خدا بهترینهارو بهتون بده برات همیشه دعا می کنم خودت و دخترت سالم و شاد باشید گلم خدا همیشه هست و مطمئنا تنهاتون نمیزاره