یگانهیگانه، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

یگانه بی بابای من

امید

1392/6/18 15:35
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیز و مهربان

واقعا من را شرمنده محبتتون کردید می دانم مادری بد هستم مادری که

به فکر دخترش نیست من هم مادرم دوست دارم اینده دخترم درخشان باشه

دوست دارم زمانی ببینم دخترم پله های ترقی را طی کرده باشه .

اره من هم مادرم دوست دارم زمانی که دخترم چیزی را خواست بدون چون

و چرا برایش بخرم ولی می توانم به قول یکی از بهترین دوستانم که این جا

باهاش اشنا شدم که (خودش هم می فهمه کی می گم) که بهترین یارو و

همراهم بود بهترین معلمی که تا به حال داشتم نباید اینده دخترم را ویران

کنم. اره من می توانم می توانم باید هم بتوانم با سعی و تلاش خودم هر جور

شده با سخت کار کردنم حتی کار منزل باید دختری صبور و مهربان و پاکدامن

تحویل جامعه بدهم برایم دعا کنید دوستان عزیز برایم دعا کنید

راستی دیروز برای یگانه جان لباس خریدم قرار شده شهریه هم ماه تا ماه از

من بگیرند این جوری کمی بهتر شد خدایا خودت دستم را بگیر........

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مادر
20 شهریور 92 8:22
سلام عزیزم .از وقتی برات پیام گذاشتم خیلی ناراحت بودم که نکنه یه وقت دلت را شکسته باشم ولی با دیدن این تاپیک خیلی خوشحال شدم .مامان یگانه جان ،ایشالا موفق باشی و بتونی فرزند شاد پرورش بدی مطمئن باش راز موفقیت شادی و استقامته تو مادر قوی هستی ومی تونی مشکلات را شکست بدی نزار مشکلات تورا شکست بدند .تو انسانی و انسانها لایق بهترینها هستند چون اشرف مخلوقات هستند .از خدا بخواه تا بهترین حالت را برات پیش بیاره و به خدا توکل کن و پشتت به خدا گرم باشه که هر کی به خدا توکل کنه می تونه به عرش برسه .عزیزم ندیدمت ولی خواهرانه دوستت دارم و اگه کمکی از دستم بر بیاد دریغ نمی کنم .اگه بتونی کتاب هفت اثر(یا شش اثر ؟) از فلورانس اسکاول شین را بخون یا سرچ کن و کتاب راز .شاد باشید.
مامان ایدین
20 شهریور 92 10:09
سلام مامانی عزیزم خدا هیچ وقت بنده اش رو تنها نمیزاره و شما نباید اینقدر گله و شکایت داشت باشی همش خدا رو شکر کن که دختر نازنینت کنارت هست و هر دو سالم هستید راستی اگه امکانش هست یه عکس از یگانه جون بزارید ما ببینیم
عروسکهام پرنیا وپانیا
21 شهریور 92 0:35
واقعا می گم از خوشحالی شما من هم خوشحال می شم عزیزم
لیلا جواهری
24 شهریور 92 17:16
سلام عزیزم آرهههههههههه این درسته. از اینکه مصممی خوشحالم. میدونم خدا هم کنارتونه. ما هم براتون دعا میکنیم . به یادتون هستیم
مثل هیچکس
27 شهریور 92 12:55
خدا روشکر بالاخره کمی از مشکلاتتون داره رفع میشه .از خوشحالیتون خوشحالم ایشالا همیشه لبتون خندون ودلتون شاد باشه .
مامان آویسا
30 شهریور 92 12:28
خوشحالم که آرام گرفتید. به فکرتان هستم. باز هم می گم اگر کاری از من برمیاد به من بگید. دوست دارم دوستتان باشم